الحمدللَّه ربّ العالمین و صلواته علی محمّد و آله الطاهرین
۱. قال: أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه الفقیه مولّف هذا الکتاب رحمه اللَّه علیه:
حدّثنی محمّد بن موسی بن المتوکّل رحمه الله قال: حدّثنا محمّد ابن یحیی العطار الکوفی عن موسی بن عمران الخعی، عن عمّه الحسین بن یزید النوفلی، عن علی بن سالم، عن أبیه، عن أبی بصیر، قال: قال الصادق علیه السلام:
شیعتنا أهل الورع و الاجتهاد وأهل الوفاء و الأمانه وأهل الزهد و العباده أصحاب احدی و خمسین رکعه فی الیوم و اللیله، القائمون بالّلیل، الصائمون بالنهار، یزکّون أموالهم ویحجّون البیت ویجتنبون کلّ محرّم.(۱)
امام صادق علیه السلام فرمود:
«شیعیان ما پرهیزگار، پرتلاش، با وفا، امانت دار و دوری کننده از دنیا هستند. پنجاه و یک رکعت نماز در روز و شب به جای می آورند. شب ها را بیدار هستند و عبادت می کنند و روزها را روزه می گیرند، زکات مال خود را می دهند و حجّ را به جا می آورند و از هر حرامی دوری می کنند».
از قدیم الایام، افسانه شیطان، همواره انسانها را در دنیایی از وحشت و ابهام فرو برده بود و هم چنان ادامه دارد.
می گویند: بچه های بازی گوش و نافرمان و زیرک شیطان اند، افراد منحرف را شیطان اغوا کرده، هر کار بد فرجامی از وسوسه های شیطان است و در هر کار بدشگونی شیطان دست دارد.
می گویند: شیطان در همه جا هست، اعوان و انصارش در همه جا وجود دارند، او با همه مردم کار دارد، در برابر همه قد علم می کند، هر انسانی را به بهانه ای فریب می دهد و دام های گوناگون در اختیار دارد.
شیطان در ذهن بچه ها عامل وحشت و ترس و وسیله ای برای رام کردن و ترسانیدن آنان است. قصه نویسان، برای سرگرمی کودکان از شیطان یک موجود خیالی ساخته و از نخستین سال های
زندگی، یک شبح وحشتناک و یک قدرت اسرارآمیز در ذهنشان می آفرینند.
می گویند: برای بزرگ سالان، شیطان عامل فریب و گناه است، انسان را به معصیت وا می دارد، تمایلات نفسانی را بیدار می کند، موجب سقوط و لغزش انسان می شود، خواسته ها نامشروع را پدید می آورد، باعث تجاوز و تعدی می گردد، شهوات ویران گر را تحریک می کند، خشم و غضب را شعله ور می سازد، مصیبت و رنج می آفریند، آدمی را به تباهی و فساد می کشاند، لجاجت و خودسری را رونق می دهد.
و نیز: تمامی این صفات از شیطان و کار او است، انسان از روی ندامت با فریادی بلند می گوید: نفرین بر شیطان، لعنت خدا و ملائکه بر او باد، این شیوه از زمان حضرت آدم علیه السلام معمول بوده که شیطان را مسئول هر کاری و عصیانی می دانسته اند.
در تعریف او گفته اند: شیطان، قدرتی است نابکار و بسیار بدکردار، نیرو و روحی است پلید و سرکش و طغیان گر؛ حقیقت مطلب این است که شیطان، اسم خاص نیست تا بر موجودی معین و مشخص دلالت کند و وجود مستقلی ندارد، اسمی است بی نشان؛ مانند سیمرغ که وجود خارجی ندارد و هیچ نام و نشانی برای او نیست، اغلب جاها که نام شیطان برده می شود مراد همان ابلیس است که از دستورهای خداوند سرپیچی و تکبر کرد.
وصیتی که پیش روی شماست ، از بنده ضعیف و ناتوان ، نویسنده این حروف ، محمد فرزند مکی است . خدای او را همچون نصوح ، توبه پذیرد؛ و از مخاطب آن ، برادران و دوستان الهی می باشند ، آنان که برای خدا و در راه خدا با او دوست شده اند .
نخست نفس خود را مخاطب قرار می دهد ، سپس آنان را .
این ((وصیت نامه )) در بردارنده مطالب و معارف بلندی است .
۱ . تقوای الهی را فرا دید خود قرار دهد و بر همه حرکات و سکنات خویش حاکم سازد . (۲) مدام در مراقبه بوده و از خدا خوف و خشیت کند . در خلوت و پنهانی از او شرم کرده ، به آنچه خوشایند او نیست آلوده نگردد .
۲ . در همه احوال خدا را فرایاد دارد و در بیشتر اوقات با زبان
ذکر او گوید . (۳)
۳ . بر خدا توکل کرده ، کارها را به او واگذارد و در گرفتاریها و سختیها به او پناه برد(۴)
۴ . موازین و احکام دین را فرادید خویش نهاده ، مواظب باشد سر موئی از آن خارج نشود؛ زیرا خروج از فرامین شریعت ، گمراهی و ضلالت را در پی آرد .
۵ . نوافل و مستحبات را بر اساس تلاش و توان ، فراغت و سلامتی ، زیاد کند؛ بویژه نمازهای مستحب را؛ چون نماز ، بهترین عمل است . کاری پس از شناخت خدا و تحصیل معارف الهیه ، همانند نماز انسان را به خدا نزدیک نمی کند . در میان نمازهای مستحبی ، در انجام نماز شب مراقبت ویژه کند .
۶ . زبان را از گناهانی همچون : پرت و پلاگوئی ، غیبت ، سخن چینی ، بیهوده گوئی نگاه دارد . از شنیدن لغو و هر آنچه بهره دینی یا دنیایی ندارد بپرهیزد و اعضاء جوارح را از آنچه ناخوشایند پروردگار است بدور دارد .
۷ . زهد را روح زندگی اش کند ، به آنچه به او می رسد بسنده کند ، روزی از حلال خورد ، تا می تواند بی نیازی از مردم را پیشه خود سازد؛ زیرا خواهش از مردم خواری و ذلت این دنیا را در پی دارد .
۸ . یاد مرگ را نصیب العین خویش کند؛ برای رسیدن آن در همه حال آماده باشد . برای این که یاد مرگ ، ((فرادید)) او گردد ، روزی بیست مرتبه یاد مرگ کند . (۵)
* کارشناس عالی ادیان و مذاهب،حجه الاسلام و المسلمین استاد حاج شیخ حسن توحیدی
در جهان امروز، با استفاده از ابزارهای مدرن و پیشرفته، تبلیغات وسیع و گسترده ای علیه مذهب تشیع صورت می گیرد. بررسی های دقیق حاکی از آن است که این تحرکات علاوه بر اینکه ناشی از شیطنت استکبار جهانی در ایجاد تفرقه بین مسلمانان جهان می باشد؛ همچنین واکنشی است از سوی برخی افراد متعصب غیر شیعی در مقابله با رشد چشمگیر تشیع گرایی که در میان نسل های تحصیل کرده و روشنفکر مسلمان در کشورهای مختلف اسلامی رو به گسترش است. واضح است که جنگ و درگیری میان شیعه و سنی بسیار غلط و نادرست می باشد و هدف دشمنان اسلام است. شیعه و سنی هر دو مسلمان هستند و در بسیاری از مسائل عقیدتی و فقهی وحدت نظر دارند اگرچه این نکته را باید پذیرفت که در موارد زیادی نیز اختلاف نظر وجود دارد. تفاوت های عقیدتی و فقهی میان شیعه و سنی واقعیتی انکارناپذیر است که از قرون اولیه ی تاریخ اسلام وجود داشته است و نمی توان آن را ناشی از تحرکات استعمارگران دانست و نبایستی گمان کرد که تحقیق و گفتگوی علمی درباره ی این موضوعات، مخالف وحدت است؛ هرگز بلکه این گفتگوها خود می تواند وحدت آفرین باشد و زمینه را برای شناخت مذهب حق و گروه رستگاران فراهم نماید. از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که: «امت من پس از من هفتاد و سه گروه می شوند که همگی آنها هلاک می شوند الا یک گروه». با توجه به این حدیث شریف، تمامی افراد مسلمان بایستی تلاش کنند تا آن گروه و فرقهی ممتاز را بشناسند و بدان ملتزم گردند تا از هلاک شدگان نباشند.
خوشبختانه کتابهای فراوانی در این زمینه به رشته ی تحریر در آمده است. با توجه به اینکه غالب جوانان به دلیل اشتغالات گوناگون، فرصت مطالعه کتابهای پرحجم را ندارند لذا تلخیص کتابهای مفصل از نیازهای جامعه ی کنونی ما به شمار می رود.
کتاب شبهای پیشاور مشروح مناظرات عالم توانای شیعه با بزرگان اهل سنت میباشد که در سال ۱۳۴۵ هجری قمری در شهر پیشاور پاکستان برگزار گردیده است. این کتاب یکی از جامع ترین و در عین حال شیرین ترین کتابهایی است که در این زمینه نوشته شده است. امید است، مطالعه ی کتاب حاضر که تلخیص کتاب گرانسنگ شبهای پیشاور می باشد، این انگیزه را در جوانان جویای حق و حقیقت ایجاد کند که به کتاب اصلی و مرجع نیز مراجعه نمایند و اطلاعات خود را افزون کنند.
من هم اکنون در کنار دریای بیکران علم تو ایستاده ام؛ اجازه می خواهم که خود را در امواج آن اندازم و فرو روم و از دُرهای گرانبهای آن به دست آورم؛ اگر اجازه دهی در مطالب غامض و مشکلاتی که مدّتها است در سینه ام خلجان می کنند غوص کنیم وگر نه امر
با تو است. من پی گمشده ای می گردم و در یافتن حقیقتی بحث می کنم؛ اگر «حقّ» آشکار گردید که باید از آن تبعیّت نمود وگرنه به گفته آن شاعر عمل می کنیم که:
پس از آن که کتاب (شاهدان صادق) را نوشتم و نسخه خطی آن را به دوستان و آشنایان و فضلا دادم که مطالعه کنند، آنان نظر دادند که اگر کتابی نوشته شود که جنبه داستانی آن بیش تر باشد، برای خوانندگان جذاب تر خواهد بود. بنده با تاءملی که داشتم دریافتم که این پیشنهاد درست است. مخصوصا زمانی که هشت سال جنگ را پشت سر گذاشته ایم. ویرانی و کشت و کشتار، بوی خون و باروت، مجروح و معلول و شهید همه جا را فرا گرفته است. در زمانی که افکار خسته، بدن ها کوفته، چشم ها در اثر اندوه جبهه و انتظار فرزندان و بستگان کم رونق شده، گوش ها در اثر شنیدن صدای توپ و تانک و گلوله و خمپاره و انفجار بمب و موشک و راکت، در وقت و بی وقت، در سر شب و نیمه های آن، در اول صبح و موقع سحر، در شب عید، در ماه مبارک رمضان، در شهر و روستا، پر از صداهای وحشت ناک شده.
زمانی که خانه های محرومان، مغازه ها و بازار، مؤ سسه و تجارت
خانه، بهداری و بیمارستان، دبستان و دانشگاه، تلمبه خانه و راه آهن و ویران و به آتش کشیده شده.
در زمانی که به فرموده امام امت، خمینی کبیر و رهبر بزرگ انقلاب، این سلاله نبوت: شیطان بزرگ آمریکا، شرق و غرب، شیاطین بزرگ و کوچک، هم پیمانان آنان، سردم داران شرک و کفر، سران مرتجع منطقه، منافقان کور دل و از خدا بی خبر، همه علیه اسلام و مسلمین کمر بسته و دشمنان دیروز، دوستان و متحدان امروز شده اند؛ در یک چنین روزگاری به کفر افتادم کتابی را بنویسم که هم جنبه داستانی داشته و هم سازنده باشد. این بود که (موضوع شیطان شناسی) را برگزیدم. به عقیده من ایمان دو جزء دارد. یکی خداشناسی و دیگری شیطان شناسی، اگر بخواهیم به درستی خداشناس و یکتاپرست باشیم چاره ای نیست جز شناخت ضد خدا.
روایتی که فرمود: (تعرف الاشیاء باضدادها) بدین معنا است که هر چیزی را باید با ضد آن شناخت؛ یعنی تا ضد نباشد چیزی به خوبی شناخته نمی شود؛ مانند شب که ضد روز، ظلمت ضد روشنایی، فقر و گرسنگی و بی چیزی ضد غنا و سیری و ثروت، مریضی ضد سلامت، ناامنی و هرج و مرج ضد امنیت، سرما ضد گرما، جهالت و نادانی ضد علم و دانایی، بی عقلی ضد عقل است: که اگر این اضداد نباشند ارزش روز، روشنایی، ثروت، سلامت، علم و عقل درست به دست نمی آید.
از همین رو خداشناسی انسان، کامل نمی شود مرگ این که انسان، شیطان شناس هم باشد. هر چه انسان شیطان شناسی اش بیشتر باشد، مکر و خدعه های شیطان، قسم دروغ خوردن،
وسوسه ها، فتنه ها، حیله ها، وعده های دروغ دادن، دل سوزی بی جا و هزاران هزار نیرنگ شیطان را می شناسد و دیگر دنبال او نیم رود و گول وسوسه های زودگذر او را نمی خورد و می داند که دشمن هر که باشد، دشمن است. دشمن ناامید از همه چیز، و رانده شده ای مانند شیطان هیچ وقت به راه نمی آید و آشتی نیم کند، وقتی شخص دنبال او نرفت خواه ناخواه دنبال خدا خواهد رفت. پس نیمی از خداشناسی، شیطان شناسی است. کوتاه سخن این که، نوشتار پیش روی شما مربوط به شیطان و شیطان صفتان می باشد. امید که خوانندگان عزیز و محترم او را به خوبی بشناسند تا در نتیجه، خدا را بهتر بشناسند.
«آخر زمان» که در کتاب های لغت به «دوره آخر»(۱) و «قسمت واپسین از دوران که به قیامت پیوندد»(۲) معنا شده است، در فرهنگ و ادبیات بسیاری از ملل و نحل به ویژه پیروان ادیان ابراهیمی، از اهمیت و جایگاه برجسته ای برخوردار است و آنها با حساسیت و دقت فراوانی این موضوع را دنبال می کنند. شاهد این موضوع، کتاب های فراوانی است که از دیر زمان در میان اقوام و ملل مختلف در زمینه نشانه ها و ویژگی های آخرالزمان نوشته شده
۱- فرهنگ فارسی معین، ج ۱، ص ۳۴.۲- لغت نامه دهخدا، ج ۱، ص ۴۲ است.
مسلمانان نیز با توجه به روایت های فراوانی که از پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام در زمینه آخرالزمان و رویدادها و حوادث آن نقل شده است، به این موضوع توجه فراوانی کرده و افزون بر جمع آوری این روایات، در مجموعه های روایی(۱) به نگارش کتاب های مستقل در این زمینه پرداخته اند که این کتاب ها معمولاً با عنوان هایی چون أشراط الساعه، علامات الساعه، علامات یوم القیامه، الفتن، الملاحم، الفتن و المحن، الفتن و الملاحم و… نامیده می شود.(۲)
در دایره المعارف بزرگ اسلامی در مورد اصطلاح «آخرالزمان» چنین آمده است:
این اصطلاح در کتاب های حدیث و تفسیر در دو معنا به کار رفته است: نخست، همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقیده مسلمانان، دوران نبوت پیامبر اسلام است و از آغاز نبوت پیامبر تا وقوع قیامت را شامل می شود. دوم، فقط آخرین بخش از دوران یاد شده که در آن، مهدی موعود ظهور می کند و تحولات عظیمی در عالم واقع می شود.(۳)
دلیل نام گذاری دوران نبوت پیامبر اسلام به آخرالزمان این بوده است که مسلمانان معتقدند آن حضرت، خاتم پیامبران است و شریعت وی تا پایان
۱- ر.ک: بحارالأنوار، ج ۶، صص ۲۹۵ _ ۳۱۶ و ج ۵۲، صص ۱۸۱ _ ۲۷۸؛ صحیح البخاری، ج ۸۷، صص ۱۱۱ _ ۱۳۲؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۹؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۵؛ سنن ابی داود، ج ۳، صص ۹۷ _ ۱۲۸؛ صحیح مسلم، ج ۹، صص ۳۲۵ _ ۴۲۶ و ج ۱، ص ۷۵، فتنه الأحلاس.۲- برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «آخرالزمان شناسی در آثار اسلامی»، مندرج در کتاب پیش گویی ها و آخرالزمان مجموعه مقالات.۳- دایره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول: تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۷، ج ۱، ص ۱۳۴.
ص:۶
این عالم اعتبار دارد. به جز آن، از رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایاتی نقل شده که در آنها به صراحت آمده است دوران نبوت ایشان به قیامت و آخرین بخش از حیات کره خاک می پیوندد. در یکی از این روایات که از طریق اهل سنّت نقل شده است، چنین می خوانیم:
إِنَّهُ قالَ بَعْدَ ما صَلَّی العَصْرَ ما بَقِی مِنَ الدُّنیا فِیما مَضی مِنها إِلاّ کَما بَقِیَ مِنْ یَوْمِکُمْ هذا فِیما مَضی مِنهُ وَ أَنّهُ قالَ لِأَصْحابِه: بُعِثْتُ و أَنَا وَ السّاعَهِ کَهاتَینِ وَ جَمَعَ بَینَ السَّبابَهِ وَ الوُسْطی.(۱)
آن حضرت پس از فراغت از نماز عصر فرمود: «آنچه از [عمر] دنیا باقی مانده، به گذشته آن، همان نسبت را دارد که باقی مانده وقت امروز نسبت به گذشته آن دارد.» [همچنین ]آن حضرت به یاران خود فرمود: «برگزیده شدم در حالی که میان من و قیامت فاصله نیست؛ همان سان که میان دو انگشت سبابه و وسطی فاصله نیست».
چنان که گفته شد، دومین معنایی که اصطلاح آخرالزمان در آن به کار می رود، عصر ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. بر اساس آموزه های اسلامی، در آستانه ظهور آن حضرت که از آن با عنوان آخرالزمان یاد می شود، جهان دست خوش فتنه ها، آشوب ها و بحران های مختلف سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی می شود و ستم و بی عدالتی همه جهان را فرا می گیرد. این وضعیت ادامه دارد تا زمانی که قائم آل محمد علیه السلام ظهور کند و با ظهور خود، جهان را از تیرگی ستم، فساد و تباهی برهاند.
شناخت آخرالزمان به این معنا، ضرورت انکارناپذیر روزگار ماست؛ زیرا بسیاری از نشانه های آخرالزمان در این عصر هویدا می شود و بیم آن می رود
۱- تاریخ الطبری، ج ۱، ص ۱۱۱۰.
ص:۷
که با اندک غفلتی ما نیز در گرداب فتنه های فراگیری که به تعبیر روایات، چون رواندازی تیره، همه را دربرمی گیرد و کمتر کسی از آن در امان می ماند، فرو رویم.(۱) ازاین رو، بر همه لازم است که با تأمل دوباره در روایات آخرالزمان و شناخت عمیق تر و گسترده تر نشانه ها و ویژگی های آن، خود را از فتنه ها و آشوب های این عصر و تا ظهور دولت حق در امان داریم.
خدای جهانیان را سپاس که انسان را از گل ناب آفرید و او را در نیکوترین قوامی قرار داد و بر سایر آفریدگانش برتری بخشید و فرشتگان مقرّب را برای او به سجده درآورد و او را عقلی بخشید که گمانش را به یقین تبدیل کند و دو چشم و زبان و دو لب به او عطا کرد و هر دو راه (خوب و بد) را به او نمایاند و فرستادگانی برای او فرستاد که او را بشارت و هشدار دهند و او را از خواب غفلت بیدار ساخته و از پیروی ابلیس لعین دور سازند. و به او دستور داد که شیطان را نپرستد زیرا شیطان دشمنی است آشکار. و تنها خدای را عبادت نماید و راه مستقیمش را با چشمی بیدار و ایمانی استوار بپیماید و هرگز در عقیدهاش، یاران و خویشان و پدران و نیاکانش را که بدون دلیل و برهانی روشن، گذشتگان خود را تقلید میکردند، پیروی ننماید «و چه سخنی شیواتر از سخن کسی است که به سوی خدا دعوت کند و کاری شایسته انجام دهد و بگوید همانا من از مسلمانانم» . و درود و سلام و تحیّات و برکات پروردگارم بر مولا و سرورمان محمد بن عبد اللّه پیامبر مسلمانان و رهبر مهتران درخشان، نصرتکنندۀ مستضعفان، یاریدهندۀ مظلومان و نجاتدهندۀ بشریت از تاریکی جهالت و گمراهی به نور هدایت، همو که رحمه للعالمین مبعوث گشت. و بر اهل بیت طیبین و طاهرینش که خداوند آنها را بر دیگر مخلوقاتش برتری داد تا پیشوای مؤمنین و چراغ راه عارفین و نشانههای مردان راستین و مخلصین باشند، و محبّت آنان را-در قرآن کریم-واجب دانست پس از آنکه هر رجس و پلیدی را از آنان دور ساخت و آنها را از معصومین قرار داد و وعده داد که هر کس در کشتی آنها سوار شود، رستگار و هرکس دوری جوید از هلاکشدگان باشد. و همچنین درود خداوند بر یاران گرامی و مبارکش که او را یاری و کمک نمودند و احترام و تقدیر کردند و جان خود را برای پیروزی دین نثار کردند و حق را پس از شناخت، پیروی نمودند و پس از او بر خطّش پایدار ماندند و هرگز تغییر و تبدیلی در دین از خود نشان ندادند و از سپاسگزاران و شکرکنندگان بودند. خدای آنان را از اسلام و مسلمین جزای خیر عنایت فرماید. و بر تابعین آنان و کسانی که در آن راه هدایت پایدار ماندند تا روز رستاخیز، درود خدای باد. پروردگارا! از من بپذیر که همانا تو شنوا و دانائی و قلبم را روشن ساز که تو رهنمایم به حق و یقینی و گره از زبانم بگشای که همانا تو حکمت را به هرکه میخواهی از بندگان مؤمنت عطا میکنی. پروردگارا! مرا علمی افزون ده و با صالحین محشور فرما.